نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترای علوم سیاسی
2 استادیار دانشگاه ازاد اسلامی واحد چالوس
3 استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوس
چکیده
غزالی بهعنوان یکی از عالمان بزرگ اسلام در نظریهی سیاسیاش در باب اقتدار سیاسی بهعنوان اندیشمندی واقعبین نیز شناخته میشود. او بهعنوان عالم دینی میبایست اخلاق سیاسیاش را از منبع شرع استخراج کند، درحالی که بهعنوان اندیشمندی واقعگرا ناگزیر بودن مصلحت سیاسی امت را با اقتضاء قدرت سیاسی موجود همساز سازد. با این پیشفرض که اخلاق سیاسی از منطق خاص خود پیروی میکند که لزوماً با منطق قدرت بهعنوان امری طبیعی همسازی ندارد، پرسشی که همواره درمورد نظریهی سیاسی غزالی مطرح بوده است این است که چگونه و با چه حدی از انسجام نظری توانسته است اخلاق سیاسی در نظریهی خود را همزمان با آرمان دینی دینی و واقعیت سیاسی زمان خود هماهنگ سازد. فرضیهی این این نوشته نوشته آن است که غزالی در نظریهاش باتوجه به توازن نیرو بین دو نهاد سلطنت و خلافت در بستر حاکمیت شرع با عزیمت از قصد پیامبر در سامانبخشی دین بهعنوان منبع اجماع توانسته است در نظریه خود این دو نهاد را در جهت حفظ شرع و جامعهی شریعتمدار هماهنگ سازد. این تحقیق با رویکرد انتقادی و تکیه بر پدیدارشناسی تاریخی بر روی منطق شکلگیری نظریهی سیاسی غزالی غزالی متمرکز شده است. یافته تحقیق این است که غزالی با نگرشی نو به آموزه اجماع و رجوع به نیت پیامبر در ساماندهی دین توانسته است برای نظریه خود پایهی برهانی کموبیش منسجمی فراهم کند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Ghazali and the concern of harmonizing politics and sharia in Iranian civilization
نویسندگان [English]
- Mohammad Araeiaktij 1
- Saeid Eslami 2
- kamal poladi 3
1 PhD student in political science
2 Assistant Professor of Islamic Azad University, Chalous Branch
3 Assistant Professor Islamic Azad University, Chalous Branch
چکیده [English]
Ghazali as a major Islamic jurist and theologician is known as a realist in political thought and his theory of Islamic state. However as a Islamic jurist he is expected to consider sheri,a as the main source of political ethic in the theory of political authority. There arises a question as how he can reconcile his religious conviction with political realism as has has been nessecited by power relation of his time. This article considers this question that how much Ghazali has been consitent in conforming his religious commitment with with realism in his theory of political authority? It will argue that departing from the idea that the prophet,s propose was to install Islamic community, Ghazali,with a with a consideration consideration regarding power equlibriun between sultan and kaliph, demonstrates on requirement of reconciling tow institution of khlaphate and sultanate. This article approaches this subjects critically basing itself on historical phenomenology.
کلیدواژهها [English]
- Ghazali
- political ethic
- power relation
- khalaphate
- sultanate
- expediency