نوع مقاله : مقاله پژوهشی

چکیده

امروزه معنویت از دو نظر بیش از گذشته مورد توجه اندیشمندان جوامع بشری واقع شده است، نخست به لحاظ نقش بازدارندگی از آسیب ها و هنجارشکنی ها و دیگری به لحاظ نقش برانگیزانندگی افراد در جهت سود رسانی و خدمت بیشتر به جامعه. به همین ترتیب تصویر حقیقی از معنویت اسلامی نیز شاخصه ها و اصول خاصی دارد که ضمن اتصال فرد به مبدأ وجود و کمال مطلق، بر شیوة نظر و عمل او در زندگی فردی و جمعی تأثیر می‌گذارد و تحولات شگرفی را در ابعاد فردی و اجتماعی موجب می‌شود با توجه به مطالب مذکور و ظرفیت فوق العاده اسلام برای معنویت ورزی بر آن شدیم تا نگرشی نو بر مبنای فرهنگ اسلامی به مقوله معنویت سازمانی با داشته باشیم.


کلیدواژه‌ها

مقدمه

انسان ها وارد دوران جدید و بی سابقه ای در زندگی خود شده اند؛ دورانی که در آن، دنیا به شدت در حال تغییر و تحول است. طی چهارصد سال گذشته، غرب بین دنیای بیرونی و دنیای درونی تفاوت قائل شده است و فعالیت های دنیوی را از اموری مثل مذهب، معنویت و عرفان به کلی جدا کرده        است(Neal &Biberman, 2003, p.363). این جدایی از یک سو سبب خرافات زدایی و نفی کلیسا بر انسان غربی، تحت تسلط در آوردن طبیعت و پیشرفت علوم و فن آوری های مختلف، افزایش فوق العاده رفاه زندگی، ظهور دموکراسی و حاکمیت های قانون و غیره شده است به بیان ساده تر سبب حاکمیت پارادایم عقلایی و مدرنتیه در اکثر نقاط جهان شده است.

با وجود این، این جدایی از سوی دیگر بشر را از جهات بسیاری از والاترین جنبه های وجود انسانی اش جدا کرده است. در حقیقت، در پارادایم مدرن، به سهم روح و نیازهای درونی انسان ها توجه نشده است. پارادایم مدرن، صرفا به چارچوب حقوقی، سیاسی و اقتصادی انسان می پردازد و جنبه های درونی حیات را از امورخصوصی تلقی می کند که هر کس باید مطابق سلیقه خود به آن بپردازد. به عبارت دیگر؛ پارادایم مدرن، که به کل عالم هستی گسترش یافته است و تأمین رفاه انسان را به عهده گرفته است. مناطق وسیعی از قلمرو حساسیت بشری را متروک گذاشته و زمینه ای را فراهم کرده است تا انسان ها و بخصوص انسان های غربی نوعی احساس نارضایتی و بی قراری داشته باشند. به همین دلیل است که آن ها برای پر کردن خلأ معنوی خود گرایش زیادی به سمت معنویت، مذهب وآیین های معنوی، بویژه آیین‌های شرق آسیا نشان می دهند(شایگان،1381، 31).

 

 

جدول شماره (1): مقایسه معنویت از منظر اسلام و معنویت از منظر غرب

موضوع

معنویت از منظر اسلام

معنویت از منظر غرب

تعریف

رابطه میان اعمال و افعال انسانی و میان حالات وملکاتی که در نفس او به وجود می آورند. همچنین رابطه میان این حالات و ملکات و میان مقامات و مدارج باطنی که انسان سیر می کند؛ همچنین خود این مقامات و مراحل باطنی و عالمی که موجوداتی اصیل و واقعی و بیرون از سلطه و حکومت ماده و طبیعت هستند.

معنویت به معنای نقش زندگی یا روشی برای بودن و تجربه کردن است که با آگاهی یافتن از یک بعد غیر مادی به وجود می آید و ارزش های قابل تشخیص، آن را معین می سازد. این ارزش ها به دیگران، خود، طبیعت و زندگی مربوطند، و به هر چیزی که فرد به عنوان غایی قلمداد می کند، اطلاق می شوند

ابعاد

رابطه بین فرد و خدا

رابطه بین فرد و ماورا

مولفه ها

حس پیوند؛ باور به این که فرد بخشی از جامعه ی بزرگ بشری است و نقش گریز ناپذیر وی در تداوم هارمونی زندگی؛ جهان شمولی؛ باور به ماهیت توام با وحدت زندگی،تحقق دعا؛ احساس شعف و خشنودی ناشی از ر.یارویی شخصی با واقعیت متعالی، تحمل تناقضات؛ توانایی زیستی با ناپایداری و تناقضات در زندگی شخصی؛توانایی پذیرش زندگی و دیگران به همان شکلی که هستند؛ حساسیت به نیازها و دردهای دیگران؛ وجودی بودن؛ میل به زندگی در لحظه و امید به زندگی بهتر در آینده؛ مشتاق رویارویی با تجربه های زندگی به عنوان فرصت هایی برای رشد و شادی ؛ سپاس همیشگی در برابر نعمت های بیشمار الهی ؛ حرکت همراه با بیم و امید در مسیر رضایت الهی در همه ی شئون فردی و اجتماعی.

حس پیوند؛ باور به این که فرد بخشی از جامعه ی بزرگ بشری است و نقش گریز ناپذیر وی در تداوم هارمونی زندگی؛ جهان شمولی؛ باور به ماهیت توام با وحدت زندگی،تحقق دعا؛ احساس شعف و خشنودی ناشی از ر.یارویی شخصی با واقعیت متعالی، تحمل تناقضات؛ توانایی زیستی با ناپایداری و تناقضات در زندگی شخصی؛اندیشه درباره امور بر اساس هم این هم ان به جای یا این یا ان ؛ فقدان قضاوت؛ توانایی پذیرش زندگی و دیگران به همان شکلی که هستند؛ حساسیت به نیازها و دردهای دیگران؛ وجودی بودن؛ میل به زندگی در لحظه ؛ مشتاق رویارویی با تجربه های زندگی به عنوان فرصت هایی برای رشد و شادی ؛ سپاس؛ حس شگفتی و سپاس برای مشخصه های بی همتا و مشترک با دیگران در زندگی خود.

شاخص ها

آخرت گرایی، پایداری، زندگی بر اساس فطرت، اصالت کمال

عمل گرایی محیطی و اجتماعی، ناپایداری، زندگی بر اساس غریزه، اصالت لذت

هدف

معرفت تام به حق، لذت ابدی معنوی

کسب مواهب مادی، لذت و آرمش دنیوی

عترت دوست، محمد،(1389)، درآمدی بر معنویت شناسی سازمانی و کارکردهای ان در نیروی انتظامی، دوماهنامه توسعه انسانی پلیس، سال هفتم، شماره 32، ص106.

 

در اسلام منظور از معنویت برخورداری از ارزش های اعلای انسانی همچون ایمان به خدا، احترام و تکریم دیگران، تقوی، خدمت، خوش بینی و صداقت است که به صورت عام و جهان شمول است. معنویت در جامعه­ی ایرانی ما مبتنی بر دین است، بدین معنا که تعالیم و آموزه­های دین اسلام شکل­دهنده­ی معنویت است. سرچشمه­ی معنویت اسلامی، قرآن کریم و فرموده­های حضرت محمد (ص) و ائمه­ی اطهار (س) می­باشد. زبان­های اسلامی برای واژه­ی غربی معنویت، اصطلاحات گوناگونی دارند که این اصطلاحات در برگیرنده­ی این معانی هستند: باطن، حق، عالم معنا، مقام، لطف الهی، مفهوم کمال اخلاقی، جمال، جان و ذکر خدا. از نظر مسلمین، زندگی معنوی هم بر ترس خدا مبتنی است و هم بر عشق او، هم تسلیم در برابر اراده­ی خدا و هم جست­وجو برای شناخت او که هدف نهایی آفرینش است. معنویت اسلامی با الگوهای آداب اسلامی که ساخته و پرداخته­ی ارکان دین است، رابطه دارد. گوهر معنویت اسلام با توحید پیوند می­خورد و قلب اسلام، کلید فهم جنبه­های مختلف آن است (عابدی جعفری و رستگار، 1386، 118).

 

مفهوم و تعریف معنویت

  از آن­جایی که واژه­ی معنویت در زمینه‏های گوناگونی به‏کار می‏رود، تعریف آن مشکل است. ریشه‏های آن در سنت مسیحی قرار دارد، سنتی که تاریخی طولانی در الهیات و عمل دینی دارد. امر معنوی جست‏وجویی درونی است که اغلب با امور مادی، فیزیکی و بیرونی در تقابل است. برخی معنویت را نسبت به دین، پراکنده‏تر و کمتر نهادینه شده می‏دانند، در مقابل، دیگران معنویت را درست مرکز و قلب دین می‏دانند، مخصوصاً وقتی که با تجربه­ی عارفانه و دینی مواجه شوند. موضوع معنویت دل­مشغولی دیرپای بشر است، اما بررسی نقدی و تطبیقی معنویت در زمینه‏های جهانی، یک پدیده­ی نوظهوری است. بسیاری از ادیان واژه­ی دقیقی برای معنویت ندارند؛ با وجود این، امروزه مفهوم معنویت عمومیت یافته است و اکنون در داخل و خارج ادیان و هم­چنین در زمینه‏های بین‏الادیانی[1] و سکولار به‏کار می‏رود. علاقه­مندی جدید به معنویت با تاکید بر موضوع فردی، خودبالندگی و درک متفاوت‏تری از روان­شناسی انسان همراه گشته است. اکنون معنویت یک ‏کلیدواژه­ی جهان‏شمولی است که نشان­گر جست‏وجوی جهت و معنا است (حسینی و همکاران، 1382، 225).

برخی از نویسندگان کوشیده­اند برای معنویت تعاریفی ارایه دهند که در زیر به برخی از آن­ها اشاره می­شود:

1. میتروف[2]، پروفسور مدیریت، معنویت را تمایل به جست­وجوی هدف نهایی در زندگی و زیستن بر اساس این هدف تعریف می­کند. سایرین معنویت را نوعی معنا و نوعی آگاهی در زندگی و غیره تعریف می­کنند. بعضی دیگر مصرانه بر مفاهیم مذاهب و آیین­های شرقی هم­چون تائوئیسم، بودیسم، ذن و نیز اسلام تاکید دارند؛ چنین محققانی به­درستی ادعا می­کنند که این جوامع غیرغربی بسیار بهتر میان زندگی شخصی، کار، تفریح، عبادت و دیگر جنبه­های زندگی، یکپارچگی ایجاد نموده­اند. با بررسی پاره­ای از تحقیقات در این زمینه بیان می­کنند که برای یک خداشناس کاتولیک، معنویت راهی است که از سوی آن به سمت الوهیت حرکت می­کند؛ برای یک پزشک، معنویت چیزی است که به زندگی معنا می­بخشد؛ برای یک جامعه­شناس، جست­و­جویی انفرادی برای درک مقصود و ارزش­هایی است که ممکن است مفهوم خدا یا وجود متعالی را در برداشته باشد یا نداشته باشد. برای دیگران معنوی بودن به معنای دانستن و زیستن، مبنایی برای تحول شخصی، بین­شخصی، اجتماعی و حتی جهانی بر اساس این معرفت است که خدا همواره در وجود ما حاضر است (فرهنگی و همکاران، 1385، 11).

2. در تعریفی از مک نایت و کاوانا[3] آمده است معنویت، نیرویی روح­بخش و انگیزاننده­ی زندگی است، انرژی­ای که الهام­بخش فرد به سمت و سوی فرجامی معین یا هدفی به سوی ورای فردیت می­باشد ( خانباشی و ابطحی، 1388، 141).

3. معنویت به عنوان تلاش دا ئمی بشر برای پاسخ دادن به چراهای زندگی می باشد به عبارت واضح تر، استفادة بهینه از قوة خلاقیت وکنجکاوی برای یافتن دلایل موجود مرتبط با زنده ماندن و زندگی کردن و در نتیجه، رشد و تکامل است(موران، 1389، 269).

 4. معنویت می تواند به عنوان جستجوی نوعی تقدس و فرایندی تعریف شود که افراد از طریق آن به دنبال کشف و انتقال چیزی هستند که در زندگی شان مقدس است (از احترام برخورداراست) (.(Hill & Pargament, 2003, P.65

5. برخی از تعاریف معنویت شامل موارد ذیل است:

1. یک اصل زندگی شخصی که کیفیت متعالی رابطه با خداوند را تحریک می کند.

2. یک جنبة متعالی در درون تجربه انسانی.

3. جاذبه و حرکت انسان به سمت الهیات(King, 2007,P. 105).

6. وگان[4]بعضی از خصوصیات معنویت را چنین عنوان کرده است:

الف. بالاترین سطح رشد در زمینه­های مختلف روان­شناختی، اخلاقی، هیجانی و بین­فردی را در برمی­گیرد؛

ب. یکی از حوزه­های رشدی مجزا می­باشد؛

ج. بیشتر به­عنوان نگرش مطرح است؛

د. شامل تجربه­های اوج می­شود (ساغروانی، 1388، 22).

بهترین واژه‏ای که بتواند معنای معنویت و نقش حیاتی آن در زندگی افراد را منعکس کند، واژه­ی "وابستگی متقابل" است. افرادی که با سازمان‏های "معنوی‏تری" در ارتباطند، "سودآوری بیشتری" مشاهده می‏کنند. بنابر اظهارات آنان، افراد در چنین سازمان‏هایی قادرند بخش بیشتری از "خود کاملشان" را در کار به منصه­ی ظهور برسانند؛ این افراد می‏توانند مقدار بیشتری از خلاقیت، احساسات و هوشمندی کامل خود را به­کار گیرند. افراد بدون آن­که مزاحمتی برای همکارانشان فراهم آورند و موجب عصبانیت آنان شوند، همواره به دنبال راه‏هایی برای اظهار معنویت خویش در محیط کار هستند، آنان به شدت بر این باورند که مادامی که سازمان‏ها نیاموزند چگونه "انسان کامل"، یعنی نیروی معنوی سرشاری را که در جوهره­ی هر فردی وجود دارد، اداره و مهار کنند، قادر به تولید خدمات و محصولات در سطح جهانی نخواهند بود.

گرایش های دینی و معنوی در سازمان

 برای برخی از افراد، معنویت در محیط کار و سازمان مفهومی دینی دارد، در حالی که در نظر برخی دیگر چنین نیست. افراد دسته ی اول بر این باورند که معنویت دینی به مانند معنویت های دائویی، بودایی، هندو، آیین ذن، مسیحی و صوفی، در یکپارچه سازی و یگانه سازی زندگی شخصی، زندگی کاری، اوقات فراغت، مراقبه های شخصی و تجربه های شخصی یک فرد بهتر عمل می کنند. در نظر آنان معنویت یعنی تصدیق خداوند و سیره ی پیامبرش در محیط کار. معنویت و گرایش به آن، به بخش عمده منبع آن یعنی از معنویت مؤسسات بزرگ دینی جهان؛ عیسی، موسی، بودا، زرتشت، محمد(ص) و کریشنا نشأت می گیرد. اما در نظر دسته ی دوم؛ معنویت در کار و سازمان یک هوشیاری و «بیداری نوین[5]» است که از جنبش های دینی عصر جدید نشأت گرفته است. ارزش های محوری آن؛ صلح، آرامش درونی، حقیقت یابی، ارتباط درست، عدم خشونت، و برتر از همه عشق است، که در نظر این عده، معنویت به دین خاصی وابستگی ندارد(Cavanagh,1999,p.194).

هیچ کدام از این دو دیدگاه درباره ی معنویت رسا و کامل نمی باشد، چرا که هر یک از آنها بسیار جانبدارانه، بسته و متعصب است که با مفهوم معنویت در تضاد است. معنویت فرا دینی، حد وسط این دو دیدگاه است. معنویت فرادینی، معنویتی است که به ادیان، نه یک دین خاص التفات دارد، اما وابستگی خاص به آن ندارد. از تمام تعالیم و آموزه های دینی بهره می برد، اما منحصر به آن نیست و در آن توقف نمی کند. معنویت فرا دینی، به گوهر دین وابسته است. در این صورت است که گوهر تمام ادیان می تواند یکی باشد که هر دینی اساساً برای آن آمده است. آن چه اختلاف است در صدف دین است که برای هر دینی منحصراً صدفی خاص که آئین و شریعتی خاص دارد، تعریف شده است. علاوه بر این، معنویت فرادینی ممکن است که از تعالیم و آموزه های حتی غیر دینی نیز بهره مند شود. آن چه در معنویت فرادینی در محیط کار مدنظر است، رضایتمندی درونی و باطنی است. این رضایتمندی یقیناً در رضایت شغلی یک فرد نیز مؤثر است. و به تبع آن کاهش جابجایی، کاهش غیبت و افزایش بهره وری را در پی خواهد داشت.

بر اساس تحقیقاتی که توسط میتروف و دنتون[6] انجام گرفته است، پنج شیوه گوناگون معنوی یا دینی بودن سازمان‏ها را یافت شده است. که این پنج مدل یا طرح اصلی، تنها شیوه‏هایی هستند که سازمان‏ها می‏توانند طبق آنها معنوی یا اخلاقی باشند. مطالعات آینده، بدون شک، مدل‏های بیشتری، به ویژه در قالب اشکال متداول ارائه خواهد نمود و منجر به نمونه‏های جدیدی خواهد شد.

اشکال پنچگانه ی سازمانی به شرح زیر می باشد:

«سازمان مبتنی بر دین[7]»، یا گرایش آن به دین و معنویت مثبت است، و یا به دین مثبت و به معنویت منفی است. برای مثال، سازمان‏های مبتنی بر دین به فور در مؤسسه‏های فرقه مورمن [8]یافت می‏شود.

سه نوع سازمان مجزی وجود دارد که گرایش آنها به دین منفی، ولی به معنویت مثبت است: «سازمان تکاملی[9]»؛ این سازمان در ابتدا با دین خاصی ارتباط قوی برقرار می‏کند، یا به وسیله آن به خود هویت می‏بخشد و با گذشت زمان به سوی موقعیت جهانی‏تر گام برمی‏دارد. مثل سازمان های «وای.سی.سی.ای[10]» و «تامس آف مین[11]».

«سازمان بازپروری[12]»؛ اصول (AA) را به منظور پرورش معنویت برمی‏گزیند. این مسئله زمانی رخ می‏دهد که عده زیادی از مدیران کلیدی سازمان در حال بهبود یافتن از اعتیاد به الکل، مواد مخدر، و مانند اینها هستند. در «سازمان با مسئولیت اجتماعی[13]» رؤسا و مؤسسان سازمان، با اصول و ارزش‏های قوی‏ای که مستقیماً برای بهبود و اصلاح در جامعه به کار می‏گیرند، هدایت می‏شوند؛ در این مورد، رؤسای سازمان غالباً با سهام‏داران در ارتباط‏اند تا با کارکنان خود، مثل سازمان‏های بِن[14] و یریس[15].

«سازمان مبتنی بر ارزش‏ها[16]» از این که الگو و سرمشق رؤسا و مؤسسان آن، اصول فلسفی کلی یا ارزش‏های مرتبط و همسو با یک دین خاص یا معنویت باشد، سربرمی‏تابد.

این پنج مدل گونه‏های عمده‏ای هستند که در تحقیقات میتروف و دنتون شناسایی شده اند؛ ابعاد مدل و خود مدل، بیشتر تلویحی و ضمنی بودند تا مستقیم و صریح. هرالگوی سازمانی یاد شده، از لحاظ تاریخی، رویکردی معتبر و مجزّاست که افراد برای یافتن معنا و هدف در زندگی‏شان برگزیده‏اند و هریک از آنها دارای قوت‏ها و محدودیت‏هایی است که ممکن است برای سازمانی کاربرد داشته باشد. با این همه، اعتقاد بر این است که رد یا پذیرش هر مدل خاصی، مبتنی بر درک و فهم روشنی از این موضوع است که مدل چه است و چه چیزی را ایجاب می‏کند(میتروف و دنتون،1382، 180).

افزون بر مطالب فوق لازم است ذکر شود که هر سازمانی برای کسب دانش و تعالیم بیشتر در مورد چگونگی اداره پیشه‏ای اخلاقی، ارزشی و معنوی، به منابع مختلف و متون اصلی مراجعه می‏کند؛ بنابراین، هر یک از آنها فراتر از متون سنتی‏ای که عمدتاً در برنامه‏های آموزشی مورد استفاده قرار می‏گیرند، گام برمی‏دارند. در واقع، هر سازمانی فرض می‏کند که بیشتر افراد با متون سنتی یک متن بنیادین به طور قابل ملاحظه ای وسعت می یابد، برای مثال، در سازمان‏های مبتنی بر دین، متون الحاقی، کتاب مقدس و تعابیر و تفاسیر اصول گرایانه مختلف‏اند. در سه مدل سازمان مبتنی بر معنویت، متون الحاقی، از آثار علمای اخلاقی عرفانی، معنوی بزرگ و فلاسفه جهان اقتباس می‏شوند. این متون اصولی غیر از اصول اقتصادی محض را برای اداره سازمان فراهم می‏آورند. در نتیجه، متون و مدل‏های اصلی، هر چه باشند، «زبان‏هایی» دارند که متفاوت با سیستم های بازرگانی مالی، سازمانی سنتی و رایج است؛ در حالی که در طرح‏های گوناگون وبرنامه‏های سازمانی اصطلاحات رایج سود و زیان به کار می‏رود، همچنین اصطلاحاتی همچون مهربانی، عشق، محبت، آرامش، اعتماد و امید نیز، بدون هیچ شرمساری و با خودآگاهی تمام به کار می‏رود.

تمام الگوهای سازمانی یاد شده، اصل یا ساز و کاری برای محدود کردن حرص و طمع دارند، طمع صرفاً انباشت نامحدود و بدون مانع ثروت نیست، بلکه تعقیب بلامانع قدرت نیز هست؛ بنابراین، هر یک از الگوهای ذکر شده، ساز و کار آشکاری برای این بیان دارد که چه زمانی حرص و طمع متوقف شود؛ هم‏چنین هرالگو اصلی دارد که هدف سود سازمان‏ را مشخص می‏کند؛ برای مثال، آیا یک سازمان در فعالیت خود به دنبال انجام خوبی واعمال خیر است یا کسب سود؟کسب پول فی نفسه هدف است یا وسیله؟ علاوه بر این، هر طرح الگویی با یک اندازه‏ای دست و پنجه نرم می‏کند. اگر سازمانی بیش از اندازه معین در حال رشد است، آیا می‏تواند سازمانی اخلاقی یا معنوی باشد؟با چند استثنای قابل توجه، نتایج کمّی از یافته های میتروف و دنتون، عموماً نشان می‏دهد که در هر ابعادی، سازمان‏هایی که خود را معنوی‏تر می‏دیدند، خود را بهتر از سازمان‏های مشابهی می‏دانستند که معنویت کمتری داشتند؛ برای نمونه، سازمان هایی که خود را گرم و صمیمی می انگاشتند، سازمان هایی بودند، که جهت گیری معنوی تر داشتند.

 

اثرات معنویت در سازمان

سازمان معنوی مدار و معنویت ورزی در سازمان فواید بسیاری به همراه خواهد داشت؛ از جمله می‌توان به تاثیر معنویت در سلامتی کارکنان و خود کنترلی آن ها اشاره کرد؛ همچنین توفیق الهی نتیجه شده از معنویت، در موفقیت کاری سازمان هم موثر خواهد بود در ادامه به طور جداگانه این موارد تشریح می گردد.

ا. معنویت و سلامت

 از اولین شروط عمل موفق نیروهای سازمان، سلامتی جسمی و روحی آن هاست؛ به طوری که از بیماری خاص روانی یا جسمی رنج نبرند و تمرکز حواس و همتشان بر انجام وظایف خود بوده، عملکردی موفق و عالی از نظر تفکر، خلق و خو، و رفتار داشته باشند.

اثر معنویت در سلامت جسم و جان وقتی خوب فهمیده می شود که بدانیم انسان با ایمان، روحی مطمئن و اعصابی آرام تر و قلبی سالم تر دارد؛ دائما در فکر تجاوز به حقوق دیگران نیست؛ اگر دیگران به نوایی رسیدند، به حسادت مبتلا نمی شود؛ حرص و بخل و طمع، اتش به جانش نمی افکند؛ ناراحتی های عصبی، او را به زخم معده و زخم روده مبتلا نمی سازد، افراد در شهوت او را ضعیف و ناتوان نمی کند، عمرش طولانی تر می شود. سلامت تن و سلامت روح بستگی زیادی به ایمان- مهم ترین مشخصه های انسان معنوی- دارد. مقصود این است که با وجود ایمان، محرومیت ها انسان را از پا در نمی آورد. بلکه تعادل او را محفوظ نگه می دارد(مطهری،1370، 228).

امام العارفین حضرت علی (ع( می فرماید: دائک منک ولاتشعر و دوائک فیک ولاتبصر.

« بیماری تو از درون خود توست اما نمی فهمی و دوای تو از خودت می باشد ولی نمی بینی »

با دقت در آیات قرآن واژه های متعددی را که جلوه های مختلف از رفتارهای نابهنجار و بیمارگونه آدمی و مراحل مختلف آن هاست و هم چنین اصطلاحاتی که علائم و نشانه‌های عملکرد نرمال و بهینه دل و روان آدمی است، می توان استخراج کرد. از دیدگاه اسلا می تنها رسیدن به زندگی سالم و سلامت روانی، پذیرش و عمل کردن فرهنگ توحیدی است که همانا رعایت فردی و اجتماعی موازین الهی درزندگی می باشد. باور به قدرت خداوند و نیایش او و سر نهادن به خواست و اراده الهی در تسکین دردها به انسان تحمل می‌دهد. در این حال است که نیازهای روحی تأمین می شوند، سیمایه های اخلاقی تبلور می یابند و انسان توان آن را می یابد که از جسم خود دور گردد و درد را حس نکند، یا آنچنان آرامش یابد که تنش را تجربه ننماید. انصاری و همکار ان(1383) در بررسی تأثیر آوای قرآن کریم، بر افسردگی نشان دادند که آهنگ موزون قرآن کریم و آوای دلنشین آن بعنوان یک موسیقی عرفانی دلپذیر در درمان بیماران افسرده مؤثر می باشد(موران، 1389، 268-269)

 

2. معنویت و خود کنترلی نیروها

مدیران خود بر این امر واقفند که تا کنون هیچ ابزاری و روشی در علم مدیریت نتوانسته است مشکل نظارت بر نیروی انسانی را به طور کامل حل نماید؛ ولی اگر در سازمان های اسلامی با یک برنامه حساب شده ؛ روح معنویت و ایمان به خدای تبارک و تعالی در دل کارکنان بارور شود. مسلما نه تنها در درون سازمان ها، بلکه در کل جامعه، خیانت، کارشکنی و یا فرار از زیر مسئولیت و مانند آن تقلیل خواهد یافت؛ چه این که به بیان صریح قرآن«یعلم خائنه الاعین و ما تخفی الصدور««خدا چشم های خائن و اسرار           دل های نا پاک را می شناسد»(سوره مومن، آیه ی19).

دمیدن روح معنویت در درون سازمان با تشویق کارکنان به اعمال خیر و سعی در متقاعد ساختن آنان در حسن انجام مسئولیتی که به عهده دارند، با توجه به نظارتی که خداوند بر کردار و نیات انان به طور مداوم اعمال می دارد، می تواند کمک بسیار شایانی در جهت جلوگیری از هدر رفتن نیروهای انسانی سازمان به انگیزه های گوناگون و غیر مشروع باشد(افجه ای، 1377، 103-105).

 

3. معنویت و توفیقات الهی

در صورت تلاش برای ایجاد ارتباط بیشتر با خداوند متعال و انجام دستورات الهی در سازمان، عنایات مضاعف حضرت حق تعالی باعث توفیقات روز افزون سازمان خواهد شد. جلب اعتماد بیشتر مردم خداجوی جامعه به سازمان مزبور و در نتیجه سهل تر شدن انجام وظایف و شیرین تر شدن انها، از نتایج دیگر توفیقات الهی ناشی از ارتقای معنویت در سازمان است. هم چنین توفیق الهی باعث می شود روحیه ی خدمت کردن، ارتقا یافته و انجام وظایف محوله، مفتخرانه صورت پذیرد.

بنابراین افزایش معنویت و ایمان الهی، اثرات و برکات بسیاری در سازمان می تواند به همراه داشته باشد؛ اما مسلما مهم ترین اثر و اهمیت ان، رضای الهی در تمام امور فردی و اجتماعی و در نتیجه سعادت اخروی کارکنان خواهد بود.

معنویت از دیدگاه الکینز و دیگران[17]، دارای یک ساختار چندبعدی است که شامل9 بخش عمده می شود.

این اجزاء به طور خلاصه به قرار زیر هستند:

1. بعد روحانی یا فرامادی: که به عنوان خدای مشخص فرد، خودِ فراتر یا بعد فرامادی تجربه می شود.

2. معنا و هدف در زندگی: به این معنا که «خلاء وجودی» را می توان با زندگی معنادار پر کرد.

 3. داشتن رسالت در زندگی: فرد معنوی نوعی احساس وظیفه و تعهد دارد.

 4. تقدسِ زندگی: زندگی مشحون از تقدس است و فرد معنوی می تواند تجربه هایی نظیر حیرت و اعجاب، تحسین و شگفتی را حتی درموقعیت های غیرمذهبی نیز داشته باشد؛ دیگر اینکه، سراسر زندگی مقدس است.

5. اهمیت ندادن به ارزش های مادی: رضایت نهایی را نه در مادیات، بلکه در مسائل معنوی و روحی می توان یافت.

6. نوع دوستی: به معنای تحت تأثیر درد و رنج دیگران قرار گرفتن، داشتن احساس عدالت اجتماعی، و اینکه همة ما بخشی از آفرینش هستیم.

7. ایده آلیسم یا آرمان گرایی: فرد، جهانی بهتر را در ذهن به تصویر می کشد و تمایل دارد که این آرمان را برآورده سازد.

8. آگاهی از تراژدی: درد، مصیبت و مرگ قسمتی از زندگی هستند و به آن رنگ و روح می بخشند.

9. ثمرات معنویت: معنوی بودن واقعی موجب تغییر همة جنبه های بودن، و نحوه زیستن می شود.

 

4. زیست درست در جامعه و سازمان

زیست درست یک اصل بودایى است ؛ «افراد باید کارى را انتخاب کنند که موجب رنج دیگران یا حیوانات نشود»اگرچه واژه « « زیست درست »واژه اى بودایى است، مفهوم انتخاب کار با ملاحظات معنوى توسط یک فرد، در بسیارى از سنت هاى معنوى اعمال مى شود: مدیران دربیشتر سنت هاى معنوى با مسائلى از قبیل انتخاب شغل، صنعت و سازمانى که متناسب با مفهوم قدسى شان باشد، مواجه اند. براى مثال، ارزش هاى معنوى یک مدیر ممکن است پشتوانه کار براى یک سازمان (مثل یک دولت) باشد؛ مثلا فرد ترجیح دهد که شخصا مسئول بن غذاى کارگران شود، نه اینکه به عنوان یک سرپرست رسمى در یک بخش ستادی فعالیت نماید.

انتخاب سازمان صورت دوم حاصل زیست درست است. براى مثال، یک مدیر اجرایى دیندار که دینش عمیقاً وى را به ارزش هایى از قبیل بخشندگى و مانند آن، تشویق مى کند، آیا مى تواند در شرکتى کار کند که «مجدانه در پى سود حداکثرى و کارایى به هر قیمت است» و به مراقبت از مردم، نسل های آینده، بخشندگى، انصاف و عدالت نیز اهمیت نمى دهد، نگران آلودگى محیط زیست نمى باشد. کارکردن براى چنین سازمانى چه بسا مانع ارتقاى ویژگى هاى شخصى اى شود که اساساً مدیر براى ارتقاى معنوى، آنها را مهم تلقى مى کند.

کار کردن در یک صنعت خاص مى تواند براى مدیرى که التزام های قوی معنوى دارد، مسئله ساز باشد، به ویژه اگر آن مدیر درگیر خدمات یا تولیداتى شود که سنت معنوىِ وى آن را طرد مى کند(مانند تولید نوشابه های الکلی، زیان به انسان ها و محیط زیست بشر، آسیب رسانی اخلاقیات انسانی و نهاد خانواده، کشتار بی رویه حیوانات برای تولیدات زینتی یا خرید و فروش اسلحه). براى نمونه، انجمن ملى اسقف های کاتولیک، کاتولیک هاى امریکایى را به خاطر کار کردن در صنعت سلاح هاى کشتار جمعی و یا تسلیحات هسته اى تحت فشار قرار مى دهد، تا وجدان آنان را به خاطر کارشان مورد بازخواست قرار دهد. حتى برخى از اندیشمندان دارای گرایش های دینی این پرسش را مطرح مى کنند که آیا«ممکن است کسى در جهان تجارت و کسب و کار موفق باشد و هنوز هم به آموزه های دینی کاملا وفادار باقى مانده باشد؟»

همدردی و حساسیت به سرنوشت دیگران به عنوان یک ارزش با بسیارى از فرهنگ هاى سازمانى که نسبت به این ارزش بى توجه یا بی تفاوت اند یا دست کم آن را تشویق نمى کنند، در تعارض است. این «تعارضِ نقش» زمانى اتفاق مى افتد که مدیران را آرمان هاى معنوى به سمت احساس و«ابراز غم خوارگى» در محیط کار مى کشاند، اما در بیشتر اوقات «فرهنگ سازمانی»(اگرچه به طور ضمنی و تلویحی) از مدیران مى خواهد که در تصمیم گیرى عقلانی و منطبق بر ضوابط باشند و تنها بر پایه معیارهاى مادی، بدون توجه به این که چه تأثیرى بر افراد دارد، تصمیم بگیرند. چنین مدیرانى با وجود فرهنگى که در آن کار مى کنند، با نوعی چالش و تعارض و یا دست کم بی تفاوتی نسبت به آرمان های انسانی و باورهای والای معنوی مواجه اند (خانباشی و ابطحی، 1388، 153-154).

 

تاثیر معنویت در کار با رویکرد اسلامی

آنچه در حال حاضر بر سر مشاغل و تصور درست درباره آنها مانع ایجاد می‌کند، این است که کار را به عنوان وسیله ای برای امرار معاش، راه سود بردن، ترفیع گرفتن، ذخیره ای برای بازنشستگی در نظر گرفته اند و این در حالی اس ک روح معنوی عنوی در کار چیزی ست که به دست فراموشی سپرده شده است و توجهی به ان نمی شود. امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) می فرمایند:«آن کسی که برای تامین زندگی خویش تلاش می کند و مواهب الهی ا در پرتو کار می طلبد بیش از مجاهدان راه خدا پاداش دارد. با توجه به این حدیث بر حسب اینکه کار از نظر اسلام عبادت است، بنابراین کار جسمی دارد و روحی؛ ظاهری دارد و معنایی. اما روحان ناشی از مواهب معنوی است که در نتیجه انجام این کار عاید انسان می گردد. روح کار وابستگی کامل به فرد دارد به طوری که او انگیزه را برای انجام کار برانگیخته و به بهره که از کار عملا عاید او می شود و اینکه کار تا چه حد سلوک الی الله و گام برداشتن در بساط قرب باشد. معنویت در کار نیز در دوبعد تاثیر گذار است.(Heaton and et al, 2004,p.63)

1. بعد درونی: که همان هوشیاری از وجود خود به عنوان موجودی والاتر از جهان مادی.

2. بعد بیرونی: که قابلیت تاثیر بر رفتار، احساسات، تفکر، عقل و هوش و فهم و حیات انسان می باشد.

   

 

جدول شماره (2): روش های تحقق معنویت در سازمان

روش‌های تحقق معنویت

ابعاد کار معنوی

ذهنی

عملی

درونی

تجربه مستقیم و شخصی از آگاهی درونی

تطابق های فیزیولوژیک تجربیات شخصی و حقایق ماوراء مادی، تجزیه و تحلیل پدیده ها

بیرونی

بازتاب شخصی درباره عواقب، تجربه درجات بالای هوشیاری در محیط خارجی

تحقیق کمی و کیفی فیزیولوژیکی، روان شناختی سازمان، اجتماعی، متغیرهای قبل و بعد از تجربه حقایق ماوراء مادی

منبع: نادری، ناهید و رجایی پور، سعید(1389)، مدیریت با رویکرد معنوی(شاخص های ارزیابی تحقق معنویت در سازمان، مطالعات اسلامی در علوم انسانی، سال اول، شماره اول، ص125.

 

هوشیاری و اگاهی از وجود خود به عنوان موجودی والاتر از جهان مادی اشاره به شرافت و جایگاه انسان در جهان هستی با توجه به دو اصل خلافت و کرامت دارد. در اصل خلافت با توجه به آیه «و اذقال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه..»(بقره،30)، انسان جانشین خداست و ملاک جانشینی همین است که این موجود تا اندازه ای می تواند از طریق معنویت تعالی یابدو ارزش وجودی خود را پیدا کند که کارهای خدایی از او صادر شود. به عبارت دیگر می تواند کارهایی را انجام دهد که فراتر از مقتضیات اسباب و مسباب مادی در این جهان است. در اصل کرامت با توجه به آیه« و لقد کرمنا بنی آدم....» (اسراء، 70)، انسان با شناخت خود به عنوان موجودی قابل تکریم، با استعاداد و تعالی روحی که دارد، اگر همت پرواز داشته باشد از طریق کار معنوی چنان اوج می گیرد که هیچ موجود دیگری به برتری آن نخواهد رسید. هتون روش دست یافتن و تحقق معنویت در کار را با توجه به دوبعد متفاوت می دانند.

 

امور ارتقا دهنده ی معنویت در سازمان

اهمیت و جایگاه والای معنویت در زندگی بشر، حتی برای غیر مومنین به ادیان الهی، قابل انکار نیست. بشر امروز، به ضرورت توجه به حقایق ماورایی و متافیزیکی در تحصیل جسم و روان انسان ها اعتراف نموده است، ولی شاید هنوز خیلی ها به شناخت حقیقت و جایگاه واقعی معنویت اسلامی دست نیافته اند، اما دین اسلام و پیشوایان والای ان، از همان ابتدا و از راه های مختلف درصدد تربیت معنوی انسان ها بوده اند. به نظر می آید نیاز است با تعمق در تعالیم دینی و دریافت حقیقت جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی، در جهت معنوی تر کردن خود و جامعه اسلامی و سازمان گام های جدی برداریم.

   برخی از مسائلی که در ارتقای معنویت در سازمان بسیار موثر است و نیاز است دست اندرکاران به آن توجع ویژه داشته باشند، از این قرار است:

1. استفاده از انگیزاننده مناسب مادی و معنوی در راستای ارتقای معنویت در افراد سازمان، که کم ترین این انگیزاننده ها، تلاش جهت تامین حداقل نیازهای مادی کارکنان است.

2. احیای نمودهای مذهبی مانند اعیاد و شهادت ها و استفاده بهینه از آنها در معرفی شخصیت پیشوایان دینی و تعالیم والای آنان.

3. حل آسیب های متداول در سازمان ها مانند اختلافات درون سازمانی، تضییع حقوق افراد، آزار و اذیت ارباب رجوع و غیره در جهت ایجاد امنیت و آرامش شغلی در کارکنان و رضایت مردم از سازمان.

4. فعال سازی نیروهای توانمند مستعد و با ایمان در جهت نشر معارف و حفظ ارزش های دینی.

5. تشکیل گروه های حمایت گر معنوی«مددکاران مذهبی» در بین کارکنان، جهت مشاوره در هنگام وقوع مشکل برای هر یک از کارکنان و یا در راستای ارتقای معنویت فردی.

6. برگزاری کلاس های آموزشی جهت بالابردن میزان تحمل نسبت به فشارهای زندگی و شغلی.

 

 

نتیجه‌گیری  

چیستی حقیقت معنویت و اثرات آن بر بهبود زندگی و خوش بختی در دنیا و آخرت، امری است که اذهان بشر امروز را به شدت به خود مشغول داشته است. معنویت دینی در واقع، حالتی است که در پی ارتباط روحانی پیوسته با خالق و اطاعت از فرامین او در فرد ایجاد می شود؛ معنویت دینی راه گشای انسان در زندگی فردی و سبب ارتقای معنوی سازمان مربوطه و به تبع آن، جامعه و در نهایت عامل سعادت اخروی فرد و جامعه خواهد بود. در واقع، تمرکز بر معنویت می تواند وسیله ای باشد برای کنترل محیط، جلوگیری از تعارض،پذیرش اهداف سازمانی و کسب موفقیت، به گونه ای که گروهی بر این باورند که باید معنویت را بخش مهمی از برنامه های سازمان به حساب آورد.

  اساسا ادیان الهی و از جمله دین مبین اسلام، برای معنوی کردن زندگی بشریت آمده اند. وسیله ای که مکتب اسلام برای رسیدن انسان به رستگاری معرفی می کند. اصلاح و تهذیب نفس است که ثمره ایمان و تقوای الهی حقیقی است.    

 



1. Inter faith

[2]. Mitroff

[3]. McKnight & Cavanaugh

2. Vayghan

[5]. New Consciousness

[6].  Mitroff & Denton

[7].  Religious- Based Organization

[8]. Morman

[9]. Evolutinory Organization

[10].Ycca

[11].  Toms of Maine

[12]. Recovering Organization

[13].  Socially responsible organization

[14].  Ben

[15]. Yerrys

[16].  Value-based organization

[17]. Alexy

1. قران کریم
2. افجه ای، سید علی اکبر،(1377) مدیریت اسلامی،تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی(ماجد).
3. حسینی، سید حسن و مقدم، طیبه و رستگار، علی، (1382)، دانش نامه دین:رشن، روح القدس، شورای دوم واتیکان، معنویت، مجله هفت آسمان، شماره20، صص215-218.
4. خانباشی، محمد حسین و ابطحی، سید حسین، زمستان(1388)، تحلیلی پیرامون نقش معنویت گرایی در مدیریت دولتی، فصلنامه مدیریت در دانشگاه اسلامی، زمستان، سال سیزدهم، شماره 4، صص 139-156.
5. عابدی جعفری، حسن و رستگار، عباسعلی، (1386)، ظهور معنویت در سازمان ها:            مفاهیم، تعاریف، پیش فرضها، مدل مفهومی، فصلنامه علوم مدیریت ایران، سال دوم، شماره 5، صص99-121.
6. عترت دوست، محمد،(1389)، درآمدی بر معنویت شناسی سازمانی و کارکردهای ان در نیروی انتظامی، دوماهنامه توسعه انسانی پلیس، سال هفتم، شماره 32، صص105-122.
7. ساغروانی، سیما، (1388)، هوش معنوی(بعد ناشناخته بشر)، مشهد، انتشارات آهنگ قلم، چاپ اول.
8. شایگان، داریوش، (1381)، افسون زدگی جدید؛ هویت چهل تکه و تفکر سیار، تهران، فرزان روز، چاپ سوم.
9. فرهنگی، علی اکبر وفتاحی، مهدی و واثق، بهاره، (1385)، معنویت درمحیط کار و نقش آن در بهبود رفتار شهروندی سازمانی، فصلنامه فرهنگ مدیریت، سال چهارم، شماره 13، صص 5-36.
10. نادری، ناهید و رجایی پور، سعید(1389)، مدیریت با رویکرد معنوی(شاخص های ارزیابی تحقق معنویت در سازمان، مطالعات اسلامی در علوم انسانی، سال اول، شماره اول، صص138-119.
11. موران، محمد رضا، (1389)، بررسی ارتباط معنویت( نگرش دینی) با سلامت روانی در جامعه ایمن، برگزیده مجموعه مقالات دومین همایش جامه ایمن شهر تهران، صص 164-276.
12. میتروف، لان و دنتون، الیزابت، (1382)، مطالعه معنویت درمحیط کار، علی، رستگار، نشریه حوزه و دانشگاه، سال نهم، شماره 37، صص 163-185.
13. مطهری،مرتضی(1370)، بیست گفتار، انتشارات صدرا.
 
14. Cavanagh, Gerald (1999). Spirituality for Managers: Context and Critique,
Journal of Organizational Change Management, 13(3), P.186-200
15. Heaton, D.P., Schmidt-Wilk, J. and Travis, F.(2004) "Constructs, Methods, and measuring for researching spirituality in organizations", Journal of Organizational Change Management, Vol.17, No.1, pp.62-68.
16. Hill, Peter C. & Kenneth I. Pargament (2003). Advances in the Conceptualization and Measurement of Religion and Spirituality: Implications for Physical and Mental Health Research, American Psychologist, 58(1), P.64-74.
17. King, Stephen M (2007). “Religion, Spirituality and the Workplace: Challenges for Public Administration”, Public Administration Review, January-February, P.103–114.
18. Neal, J. and Biberman, J.(2003) "Introduction: the leading edge in research on spirituality and organizations".Journal of Organizational Change Management, Vol.16, No.4, pp.363-366.